انواع ماشین آلات کشاورزی و ویژگی های آنها همراه با تاریخچه

انواع ماشین آلات کشاورزی و ویژگی های آنها همراه با تاریخچه

4374

تاریخچه گاو آهن
حدود هزاران سال پیش از میلاد، نوعی از گاو آهن به کار می رفت، الیشا ۹۰۰ سال قبل از میلاد موفق شد، زمین را با دوازده گاو نر، شخم کند. همچنین در سال ۱۹۵۰ شخم به وسیله پنج گاو نر، در مشرق ترکیه مشاهده شده است.
گاو آهن چوبی ، با خیش آهنی ، که قرنها پیش به کار می رفته، هنوز در برخی نقاط جهان ، مورد استعمال دارد.
داچ در انگلستان به سال ۱۷۳۰ گاو آهن فرنگی را، رایج ساخت. گاو آهن«اسه گس» با برگ
ردان فلزی، حدود سال ۱۷۵۶ اختراع گردید، گاو آهن نورفولک با سوک و برگردان فلزی، در سال ۱۷۲۱ به عنوان نمونه ساخته شد. جیمز اسمال نویسنده کتاب شخم در سال ۱۷۸۴ گاو آهن روترهام را عرضه داشت. در اواخر قرن هیجدهم، انگلیسیها، تمام گاو آهنهای خود را فلزی کردند.
توماس جفرسون، دانیل وبستر ، آغازگر اصلاح گاو آهن در آمریکا هستند.
دانیل وبستر و کارلس نیوبلد از برلینگتن نخستین گاو آهن چدنی را، تهیه کردند. در آن زمان، کشاورزان عقیده داشتند که چدن خاک را مسموم می کند، لذا از استعمال گاو آهن مزبور، خودداری می کردند.
جتروود در سال ۱۸۱۴ گاو آهنی ساخت که می توانست هنگام شخم، خاک را برگردان نمایدو در سال ۱۸۳۳ آهنگری به نام جان دیر، برای اولین بار از فولاد اره دستی، گاو آهنی فولادی سه لایه را ساخت. وی در سال ۱۸۶۸ soft senter steel را، برای ساخت برگردان، بدست آورد. امروز نیز، با این ماده خاک برگردان، ساخته میشود.
در سال ۱۸۳۷ جان دیر، در گراند دتور ایلینوی یک نوع گاو آهن فولادی را، ابداع کرد که سوک و برگردان آن یکپارچه بود. وی بعد ها واحد بزرگی را، برای تولید گاو آهن و ماشینهای کشاورزی، بوجود آورد.
در سال ۱۸۶۸ جیمزاولیور، امتیاز چدن سخت را، که همان بچه آهن است، به نام خود ثبت نمود.
در سال ۱۸۶۴ اف. اس داونپورت امتیاز گاو آهن دو خیش اسبی را کسب کرد. در آنزمان برای کشیدن یک گاو آهن سه تا چهار خیشه، ده تا دوازده است، مورد نیاز بود.
در سال ۱۸۹۰ گاو آهن ده خیش، بوسیله تراکتور های بخاری کشیده می شد.
بطور کلی، گاو آهنها تا حدود سال ۱۹۴۰ کششی بود. در این سال گاو آهن هیدرولیکی اختراع شد و گاوآهنهای فرگوسن یک خیشه و دوخیشه هیدرولیکی به بازار آمد.
گاو آهن بشقابی، در سالهای ۱۸۹۰ و ۱۸۹۵ توسط دی.اچ.لین و ام.تی.هانکوک و جی.ک.آندره وود در ایلی نویز، ابداع شده و به ثبت رسید.
ابداع دیسک و هرس و تکامل آن
بطور کلی دیسکها تا سال ۱۸۸۰ در آهنگریها ساخته می شد و پس از آن بود که کمپانی اهر
س ایلینویزکیستن و سایر شرکتها به ساختن آن در کارخانه پرداختند.
هرس دندانه ای در سال ۱۷۹۰ و هرس فنری در سال ۱۸۷۸ توسط دو کارخانه دیگر ساخته شد. هرس دوار، از سال ۱۹۴۰ به بازار عرضه شد.
اختراع ماشینهای کاشت و تکامل آنها
چینیها صد ها سال قبل از میلاد، موفق به اختراع نوعی ماشین بذر پاش شده اند. با این حال تا حدود ۱۵۰ سال پیش، کلیه بذر کاریها را با دست، انجام می دادند.
بذرکاری با ماشینهای ساده ردیفکاری، از سال ۱۸۵۰ در اروپای مرکزی و بخصوص فرانسه ، متداول گردید.
نخستین ماشین بذر کار ساده، در قرن شانزده توسط اسپانیولها ،ساخته شد، سپس یکنفر انگلیسی ، اختراع مزبور را تکمیل کرد.
ساخت رسمی ماشینهای بذر پاش و تکمیل آنها، توسط اتباع آمریکا و انگلیس و فرانسه، به نیمه دوم قرن هیجدهم، مربوط می گردد.
الیاکم در سال ۱۷۹۹ و ویلیام تی. پنوک آمریکایی در سال ۱۸۴۰ اولین نفراتی هستند که هر کدام، جداگانه، موفق به اختراع بذرکار گندم ، گردیده اند. ۵۳ درصد از مزارع گندم آمریکا، در سال ۱۸۷۹ توسط بذر کار کاشته شده بود.
اولین بذر کار ردیفی، جعبه ای چوبی، به شکل استوانه ای افقی بود که سوراخهایی، روی آن تعبیه شده بود. با گردش استوانه ، حول محور، بذر ها، از سوراخهای مرکزی، روی ردیفها، پاشیده می شد.
در سال ۱۸۳۱ دی. اس راکول اختراع ماشین ذرت کار را، به ثبت رسانید. در سال ۱۸۹۲ برادران دولی بذر افشان تک دانه ای را ساختند.
در سال ۱۸۵۷ روبن سین سیناتی اهل اوهایو، بذر کار کپه کار را، ساخت.
در سال ۱۸۷۰ دو-لاو پنبه کار ردیفی را اختراع کرد و در ۱۸۸۰ نوع کاملتر آن، به بازار وارد شد.
نیاز به سرعت عمل ، استحکام ماشین و دقت در بذر کاری ، به منظور کاهش هزینه های کارگری و بذر اصلاح شده گران قیمت ، مخصوصا در بذرهای مونوژرم، چغندر قند و تخمهای ناصاف یا بذور دارای ابعاد مختلف، موجب اختراع بذر پاشهای پیشرفته تری چون بذرکار های سانتریفوژ و پنوماتیک شد. البته بذر پاشهای سانتریفوژ، دقت عمل لازم را، ندارند.
تاریخچه کولتیواتور
در قدیم که بذرکاری با دست و بطور درهم انجام می شد، ماشین «هو» تنها وسیله ای بود که توسط آن ، سطح بین بوته های درهم را ، نرم می کردند و پای بوته ها را خاک می دادند و علفهای هزر را نیز از بین می بردند. هنوز هم این وسیله استفاده میشود.
پیشرفت کولتیواتور ، زمانی آغاز گردید که کشت ردیفی، رواج یافت. شاسی و دندانه کولتیوارهای اولیه، غالبا از چوب سخت، ساخته شده بود و عملیات با دست انجام می گرفت.
در اوایل قرن هیجدهم «ستروتول» اولین ماشین هواسبی را ابداع نمود. جورج استرلی آمریکایی در سال ۱۸۵۶ کولتیواتور دو اسبی، با جای نشستن یک نفر را اختراع کرد. حدود سال ۱۹۰۰ کولتیواتور دو ردیفه اسبی بوجود آمد. سرانجام در سال ۱۹۱۸ کمپانی ب. اف آوری آمریکایی کولتیواتوری اختراع کرد که در جلو تراکتو، سوار می شد. از آن پس کولتیوارهایی که اغلبشان بوسیله تراکتور، کشیده می شد، روبه تکامل رفت و کمپانی انترناسیونال هاروست تولید بخش اعظمی از آن را، به عهده داشت.
پابه پای آمریکا، در کشورهای انلگستان، فرانسه، آلمان این وسیله مدرنتر گردید. تا بالاخره از سال ۱۹۳۲ به بعد، کولتیوار هیدرولیک، بوجود آمد.
تاریخچه وسایل سمپاشی
در سال ۱۸۵۰ و ۱۸۶۰ جان بین در کالیفرنیا، سمپاش دستی را ساخت.
در سال ۱۸۸۰ اولین محلول پاش به بازار آمد.
ابتدا به خاطر مبارزه با امراض قارچی گیاهان، بویژه بیماری قارچی مو در شهر «برود» فرانسه، موضوع سمسازی و سمپاشی ، مطرح و آغاز گردید.
«بی اسمیت» در سال ۱۹۰۰ در نیویورک موفق به اختراع سمپاش موتوری شد. سمپاش تراکتوری، بعد از توسعه ردیفکاری، حدود سال ۱۹۳۵ وبالاخره سمپاشی با هواپیما حدود سال ۱۹۴۰ شروع گردید. ولی در منبع شماره ۱۵۶ تاریخ نخستین سمپاشی هوایی را، سال ۱۹۲۱ در اوهایو ذکر نموده است.
در حدود سال ۱۹۴۵ هلیکوپتر برای سمپاشی و پخش کود، بکار گرفته شد.
تکامل ماشینهای برداشت غله
ساختن ماشین برداشت غله ابتدا از برش و بعد دسته بندی ساقه ها، شروع شد و سپس ، با ابداع وسیله جدا کردن مکانیکی دانه ها، از خوشه کاملتر گردید.
دسته بندی غلات در اواسط قرن ۱۸ معمول گشت که بدنبال اسب، کشیده می شد.
از سال ۱۸۲۹ به بعد، نوعی از ماشین های برداشت در آمریکا و اروپا ساخته شد که نیروی لازم را، از چرخ ماشینهایی که بوسیله دام کشیده می شد، کسب می کرد تا اینکه در سال ۱۹۱۹ استفاده از موتور، به جای اسب به منظور تامین نیروی مورد نیاز ماشین فراهم شد.
نخستین کمباینهای کششی با تراکتور بخاری در مقیاس وسیع در سال ۱۹۱۶ در آمریکا معمول شد. از آن پس ، ماشین برداشت گندم و جو، بسرعت، رو به تکامل رفت، و کمباین امروزی که
کلیه عملیات برش، کوبیدن، و بوجاری و کیسه گیری غله را یکجا انجام می دهد، بوجود آمد.
«پیرروسو» در تاریخچه صنایع و اختراعات جزئیات بیشتری از اختراع و تکامل ماشینهای برداشت غله را ارائه داده است که به نقل مستقیم آن می پردازیم:
« گلوآها، یعنی ساکنین قدرم کشور فرانسه نوعی ماشین برداشت برای درو کردن غلات ساخته بودند و آن ارابه ای بود که با گاو حرکت می کرد و در زیر آ« دندانه هایی کار گذاشته بودند که خوشه های غلات را می گرفت و از جا در می آورد. اما این اختراع ، در کار خود توفیق کامل نیافت
و مورد توجه واقع نشد و زود آن را به فراموشی سپردند. علت این عدم توفیق، بخصوص از آن لحاظ است که بکار بردن ماشین کشاورزی فقط در مواردی مفید است که بواقع، دچار کمبود کارگر باشند. چنانکه می دانیم رومیان از این لحاظ دچار مضیقه نبودند و فقط اواخر قرن هیجدهم بود که براستی، این احتیاج را حس کردند. خوب است به خاطر آوریم که در این اوقات، مخصوصا بواسطه انقلاب صنعتی در انگلستان، قراء و دهات این کشور از سکنه ، خالی ماند. مالکین بزرگ، که غالبا صاحب صدها هکتار زمین، برای کشاورزی بودند، به فکر افتادند که از روش پر زحمت قدیم، دست بردارند و فنون جدید را که بازده بسیار دارند جانشین آن کنند. مالکین کوچک غالبا مجبور بودند که اراضی خود را به ثروتمندان بزرگ بفروشند و راه شهرها را در پیش گیرند و به کار پردازند. اما کمبود کارگر خطر بزرگی شده بود که تمام نقشه های مالکین بزرگ و ثروتمند را بهم می زد . بنابراین به خود گفتند آیا روشی وجود ندارد که به کمک آن بتوانند با وسایل مکانیکی گندم را درو کنند ؟ درسال۱۷۸۰جامعه پادشاهی انگلستان موضوع را به مسابقه گذاشت و مسلما جوابهای بیشمار دریافت داشت که غالب آنها بیش و کم جنبه شوخی و مزاح داشت و در مقام عمل مورد استفاده نبود .
در تمام ربع اول قرن نوزدهم مخترعین در کوشش و تکاپو بودند. و بالاخره این کوششها در سال ۱۸۲۸ منجر به اختراع دستگاه درو کنی پاتریک بل شد و اساس آن این بودکه تیغه فلزی تیزی که حرکت رفت و آمدی داشت، خوشه های گندم را می برید و سپس این خوشه ها را به دو سو پرتاب می کرد.
در همین هنگام مسئله مکانیکی کردن کشاورزی در آمریکا، مطرح شد. در آن مملکت، کمبود کارگر، ایجاد زحمت نمی کرد، بلکه وسعت زراعت آنقدر زیاد بود که کشاورزان قادر به کار نبودند. کشورهای متحد آمریکا، مرتبا وسعت می یافت و در اواخر، ایالت لوئیزیان و چندین ایالت دیگر، بر آن افزوده شده بود. این ایالات سرزمینهای وسیعی بودند که پیشقدمان احیای این سرزمینها املاک وسیعی را که غالبا وسعت آنها بیش از تمام کشور بلژیک بود، به قیمت دو تا سه دلار برای هر هکتار، به
تصرف خویش درآوردند. برده فروشان، مرتبا کشتیهای خود را پر از چوب آبنوس {منظور غلامان سیاه است} می کردند و به آمریکا می آوردند و با این حال، کارگران، در این سرزمینهای عظیم که بهیچوجه، تناسب با قدرت کار عده محدودی نداشت گم می شدند. از این رو، می توان خوب حدس
زد که لزوم مکانیکی کردن فن کشاورزی با چه شدت و حدتی در این مملکت مورد توجه واقع شد. این مسئله در سال ۱۸۳۳ بوسیله پسر جوان یکی از مالکین بزرگ ایالت ویرجینی به نام سیروس ماک کورمیک حل شد. وی ماشین عجیبی در مزارع خود بکار انداخت که بوسیله دو اسب کشیده می شد. در این ماشین، چرخها با کمک تسمه ای، اره خاصی را به حرکت متناوب ، در می آورد
و این اره خوشه های گندم و غلات دیگر را می برید و سپس آنها را بلند می کرد و در محل خاصی، می ریخت. به این تدبیر، مزرعه با چنان دقت و سرعتی درو می شد که موجب حیرت حضار می گردید.
ماک کورمیک، شروع به بهره برداری صنعتی از این اختراع کرد و از سال ۱۸۳۹ ماشینهای خود را به معرض فروش گذاشت. نمایشگاه لندن به سال ۱۸۵۱ شاهد پیروزی بزرگ کشاورزی مکانیکی بود. چندین نوع دروگر معروف به معرض نمایش گذاشته شد که اختراع ماک کورمیک بوضع محسوسی بر همه آنها برتری داشت. گذشته از آن انواع خرمنکوب و دانه پاش مکانیکی، به معرض نمایش گذاشته شد و نیز گاو آهنهایی که دارای چندین تیغه بودند دیده می شد .
در سال ۱۸۶۸ برای اولین بار اختراع دانشمند کشاورزی ورس آندریی ولاسنکو واردمیدان عمل شدوآن ماشینی بود که در عین حال کار خرمنکوبی و هم عمل دروگری را انجام می دادونیز در همین اوقات بود که اولین ماشینهای خرمنکوبی که با نیروی بخار کار می کردند ظهور نمود.
اختراع و تکامل ماشین برداشت پنبه
اولین کسی که جواز دوک پنبه ریسی را بدست آورد « آگوست کمپل» در شانزدهم جولای ۱۹۸۵ بود. این وسیله در حقیقت پایه و اصول ماشین پنبه چینی امروز می باشد.
اوایل سال ۱۹۲۰ شرکت ماشینهای درو، امتیاز کمپل را کسب نمود و مدت ۲۰ سال بر روی آن تحقیق کرد تا سرانجام در سال ۱۹۴۲ موفق به اختراع ماشینی شد که می توانست عملا در
صحرا، بکار بپردازد.
افراد زیر روی ماشینهای پنبه پاک کنی و پنبه چینی بررسی به عمل آورده اند:
جان هاگز در سال ۱۸۷۱ اهل نیوبرن کارولینای شمالی، سیمو اهل بنهام تگزاس حدود سال ۱۸۷۲ و «ه.ب.ویک» اهل ریچموند ایندیانا در سال ۱۸۷۴٫
تحول حقیقی ماشین برداشت پنبه، از زمانی آغاز گردید که کشت خطی رواج یافت و تراکتور و موتورهای دیزلی، تکامل پیدا کردند. به این ترتیب عملا، بعد از جنگ جهانی دوم بود که از
ماشینهای اتوموژیس پنبه چینی به مزارع بزرگ پنبه، راه یافت.
تاریخچه ماشینهای برداشت علوفه
برداشت علوفه، تا پیش از سال ۱۸۳۰ توسط داس، انجام می شد. در این سال، نخستین درو کن علوفه که با نیروی دام، کار می کرد در انگلستان ساخته شد.
در حدود سال ۱۹۱۰ نیروی تراکتور، برای کشش درو کن آبی بکار گرفته شد و در سال ۱۹۲۰ علف بر تراکتوری بوجود آمد. بالاخره با اختراع دستگاه هیدرولیک و استفاده از شافت تراکتور تکنولوژی برداشت علوفه بسرعت روبه تکامل رفت. بطوری که امروز علفبر و علف خورد کن و ماشینهای بسته بندی علوفه، با مارکهای متنوع در مزارع مشاهده می گردد.
ابداع و تکامل ماشینهای برداشت چغندر
اولین وسیله برداشت بسیار ساده در سال ۱۸۹۸ ابداع گردید، سپس در سال ۱۹۳۰ ماشین برداشت جداگانه به بازار آمد و سرانجام، بعد از جنگ جهانی دوم این وسیله متحول گردید. بطوری که امروز در مزارع مدرن، کندن سرزدن تمیز کردن، و بار کردن چغندر قند، کاملا بصورت مکانیزه انجام می شود.
تاریخچه اختراع و تکامل تراکتور
۶۶ سال بعد از اختراع ماشین بخار توسط جیمز وات، اولین ماشین بخار ( لکومتیو) بعنوان منبع قدرت ثابت، که به کمک کابل برای اجرای شخم بکار می رفت در سال ۱۸۳۵ توسط یکنفر مکانیسین انگلیسی ساخته شد. جابجا کردن لکومتیو شخم زده شد. در سال ۱۸۴۶ در فرانسه، با نوع لکومتیو شخم زده شد. در سال ۱۸۷۸ اتومبیلی که شخم می زد بوجود آمد. آنگاه در سال ۱۸۹۰ در آمریکا، نخستین تراکتور به اسم اول ساخته شد.
در اوایل قرن بیستم تراکتورهای به وزن بیست تن و بیست و دو تا چهل و پنج قوه اسب بخار، ایجاد گردید.
تا سال ۱۹۱۷ طرحهایی برای تولید انبوه تراکتور سبکتر و کارآمدتر، تهیه شد. P.T.O ( شکافت تولید نیروی مکانیکی چرخان درعقب تراکتور) در سالهای پس از ۱۹۱۷ بکار رفت.
تراکتورهای سه چرخ در ۱۹۲۴ معمول گردید. و از آن پس این وسیله به تدریج از بنزینی به نفتی و از نفتی به گازوئیلی تبدیل گشت.
در اواسط دهه ۱۹۳۰ استفاده از موتورهای دیزلی در تراکتورهای زراعی با بهره زیاد و صرفه جویی در سوخت متداول شد.
کارخانجات فورد در سال ۱۹۱۷ و انترنشنال در سال ۱۹۲۳ شروع به تولید تراکتور کردند.
پیش از سال ۱۹۳۰ تراکتورها چرخ آهنی داشتند و از تاریخ مزبور به بعد طایر لاستیکی جایگزین آن گردید. در همین دوره کارخانجات فرگوسن با اختراع دیسک به تکمیل تراکتور پرداخت.
مخترعینی که به تشویق دولت انگلستان، موفقیتهایی در امر استفاده از نیروی موتور در کشاورزی بدست آورده اند عبارتند از کستر در سال ۱۸۵۸ نیو کاستر در سال ۱۸۶۵، ورسستر در سال ۱۸۶۳ ، لیسستر در سال ۱۸۶۸ و ولور در سال ۱۸۷۱٫
دکتر « دانل آرهانت » نویسنده کتاب مدیریت تراکتور و ماشینهای کشاورزی، تاریخچه تراکتور را نیز در کتاب خویش آورده است. گرچه مطالب وی، در برخی موارد با تاریخچه ای که در فوق آمده مشابهت دارد ولی حاوی نکات تازه ای است که به منظور آگاهی خوانندگان عینا در اینجا نقل
می گردد:
امروزه دستگاه مولد قدرت برای کار مزرعه بای کم حجم، سبک و قوی باشد چون یک دستگاه مولد قدرت متحرک می باشد. کارهای مزرعه در گذشته، بوسیله دستگاه قدرت نیمه ثابت انجام می شد. ( بعنوان مثال با کابل برق) اشاره به ماشین بخاری که در بیرون مزرعه می ایستاد و کابلی را به حرکت در می آورد و کابل به نوبه خود گاو آهنی را روی زمین می کشید. و در آینده نیز ممکن است چنین شود. این تقریبا غیر قابل تصور است که روزی به جای اینکه دستگاه قدرت را به مزرعه ببریم، مزرعه را به نزدیک دستگاه قدرت بیاوریم. با این وجود بیشترین بازده قابل حصول، از آن نیروگاههای بزرگ و ثابت می باشد.
سه تغییر اصلی در منابع قدرت مزرعه به وقوع پیوسته است: انسان به حیوان، حیوان به موتورهای احتراق خارجی(بخار) و موتورهای احتراق خارجی به موتورهای احتراق داخلی… امروزه عملا تمام قدرت مزرعه ، از موتورهای احتراق داخلی حاصل می شود و اکثر این ماشینها روی تراکتور سوارند… کاربرد قدرتی سوای قدرت انسان در کشاورزی، از زمانهای دور مورد توجه بوده است. قدرت حیوان در زمان ماقبل تاریخ بعنوان کمک به کار بشر بخوبی بکار میرفت. با ابداع قدرت بخار در اوایل قرن نوزدهم، کوششهایی انجام گرفت تا از نیروی بخار در مزرعه استفاده شود. بعد از جنگهای داخلی آمریکا و تا سال ۱۹۲۰ قدرت بخار عموما برای کار شخم و تسمه مورد استفاده قرار می گرفت. به هر حال دستگاه مولد قدرت بخار حجیم و سنگین بود و گرچه سوخت ارزان و آب معمولا مجانی بود ولی صرف کار زیادی برای کار اندازی و سوخت گیری موتور لازم بود. زمانی که موتور روی ارابه نصب شد و به چرخهای عقب قدرت داده شد، ترکیب منتجه، گرچه نیرومند ولی اسباب زحمت و غیر قابل کاربرد برای اکثر مزارع بود.
اولین ماشین کششی که از موتور احتراق داخلی استفاده می کرد در حدود سال ۱۸۹۰ ظاهر گشت و همان وضعیت نا مناسب موتورهای بخار را داشت. به هر حال، بتدریج که موتور احتراق داخلی بهتر شد، نسبت به بخار وزن آن، از موتور بخار، پیشی گرفت و دوران تراکتور سبک وزن قدرتمند و مناسب فرار رسید.
نام تراکتور یعنی کشنده در حدود سال ۱۹۰۶ بوسیله یک فروشنده ماشین الات، ضرب زده شد.
موتورهای تراکتور اولیه با نفت کار می کرد. زیرا در ثلث اول قرن بیستم نفت هم فراوان بود و هم ارزان . طرح تراکتور در گذشته، تغییرات زیادی یافته و انتظار می رود که در آینده نیز، تغییرات زیادی بنماید.
تراکتورهای اولیه، فقط واحدهای قدرتی خودگردانی بودند که از تسمه فلکه آن، برای خرد کردن و سایر کارهای درجا استفاده می شد.
تراکتورهای اولیه که برای شخم، بکار می رفت کشش زیادی داشتند ولی سرعت حرکت آنها کم و بنابراین بازده قدرتی انها کم بود.
کارخانجات سازنده، متوجه شدند که یک نوع تراکتور که بتواند در همه کارها جانشین اسب شود، مطلوبتر خواهد بود. نتیجتا، چند تراکتور دوچرخی چرخ جلو محرک، تولید شدند که ادوات اسب کش را مستقیما به آن وصل می کردند. کارکردن ب این نوع تراکتور مشکل بود. ولی اگر فرمان هیدرولیکی می بود و ادوات مخصوصی که امروزه ساخته شده اند، وجود می داشت، این نوع تراکتور می توانست ماندگار باشد.
آمادگی بازار در طی جنگ جهانی اول و ارزان شدن در اثر تولید توده ای، جهشی در تعداد و محبوبیت تراکتور بوجود آورد. ترقی روز افزون همچنین تعداد زیادی از کارخانجات کوچک را، به تولید تراکتور رهنمون کرد. تا سال ۱۹۲۰ تقریبا ۱۰۰ کارخانه سازنده تراکتور وجود داشتند. در این زمان بود که آزمایشات تراکتور نبراسکا، بوجود آمدند. این آزمایشات کوششی در ارزیابی تراکتورهایی بود، که در نبراسکا فروخته می شد. این آزمایشات همراه با رکود در قیمت محصولات کشاورزی در اوایل ۱۹۲۰ تعداد زیادی از کارخانجاتی را که بنیه مالی آنها کم و یا تراکتورهایش ناموثر بودند از صحنه خارج کرد.
فقط شرکتهای با بنیه مالی قوی و آنهایی که تراکتورهایشان در مزرعه خودی نشان داده بودند، توانستند دوام بیاورند. این شرکتها، هسته هشت شرکت مهم سازنده تراکتورهای مزرعه در ممالک متحده آمریکا را بوجود آوردند.
قدم دیگر ساخت تراکتور، ارتفاع زیاد از سطح زمین، بود. کولتیواتور تراکتوری، اسبها را از آخرین کاری که در مزرعه انجام می دادند آزاد ساخت. بعد از آزمایشاتی چند کارخانجات نسبت به ساخت چرخ جلو دوتایی که به تراکتور فاصله کافی، نسبت به خط کشت می داد توافق کردند.
کودکار بذرکار پنوماتیک :
مشخصات فنی :
شش ردیفه چهار ردیفه مشخصات فنی
۳۰ (Lit) 30 (Lit) ظرفیت مخزن بذر
۳۰۰ (Lit) 300 (Lit) ظرفیت مخزن کود
۷۰-۸۰ (HP) 50-60 (HP) قدرت مورد نیاز
۵۰۰ (RPM) 500 (RPM) دور محور تواندهی تراکتور
۳۰ (cm) 30 (cm) حداقل فاصله خطوط کشت
۷۵ (cm) 75 (cm) حداکثر فاصله خطوط کشت
۱۰۰۰ (kg) 800 (kg) وزن دسنگاه
واحدهای کارنده:
انواع واحدهای کارنده که بر حسب نوع محصول در این بذرکار پیش بینی شده است عبارتند از:
واحد کارنده مخصوص کشت چغندرقند و گوجه فرنگی
واحد کارنده مخصوص کشت چغندرقند و گوجه فرنگی
واحد کارنده مخصوص کشت ذرت، سویا و آفتابگردان
واحد کارنده مخصوص کشت ذرت، سویا و آفتابگردان
واحد کارنده مخصوص کشت چغندرقند و گوجه فرنگی
واحد کارنده مخصوص کشت چغندرقند و گوجه فرنگی
شیارکش:
ایجاد جوی و پشته توسط شیارکش انجام می شود.
شیار کش
شیار بازکنها:
انواع شیاربازکنها که بر حسب نوع محصول در این بذرکار اس
تفاده میگردد عبارتند از:
شیاربازکن کفشکی
چرخهای فشار :
انواع چرخهای فشار که بر حسب نوع محصول در این بذرکار
استفاده میگردد عبارتند از:
چرخ فشار ساده برای کشت ذرت، آفتابگردان، سویا، پنبه و صیفیجات
چرخ فشار مقعر برای کشت چغندرقند، گوجه فرنگی و ریزدانه ها
چرخ فشار دوتایی برای کشت چغندرقند، گوجه فرنگی و بذرهای ریز
گیربکس مرکزی :
تنظیم فاصله بذرها روی خطوط کشت بوسیله گیربکس مرکزی انجام میشود. از روی جدولی که بر درب گیربکس نصب شده است، چرخ زنجیرها برای فاصله مورد نظر بذرها انتخاب میشوند
موزع شیاردار MINIMAX :
بوسیله موزع شیاردار تنظیم میزان ریزش کود انجام میشود
عملکرد در مزرعه :
کودکار فارویر :
این ماشین برای کود دادن مزارع ذرت، سویا، آفتابگردان، حبوبات و سایر محصولات ردیفی مناسب می باشد. مقدار ریزش کود ۵۰ تا ۱۵۰۰ کیلوگرم در هکتار است و تنظیم این مقدار توسط موزع شیاردار مینی ماکز انجام میشود. این دستگاه بصورت چهار ردیفه و شش ردیفه تولید می گردد و فاصله بین ردیفها قابل تنظیم است. این دستگاه دارای شیاربازکنهای مخصوص برای کاردر شرایط مختلف میباشد.
کودکار فاروئر ۶ ردیفه
مشخصات فنی :
شش ردیفه چهار ردیفه مشخصات فنی
۳۰۰ (Lit) 300 (Lit) ظرفیت مخزن کود
۵۰-۶۰ (HP) 45 (HP) قدرت مورد نیاز
۴۷۵ (cm) 325 (cm) عرض دستگاه
۳۵۰ (Kg) 300 (kg) وزن دستگاه
شیارکش:
ایجاد جوی و پشته توسط شیارکش انجام می شود.
شیار کش
شیاربازکنها:
انواع شیاربازکنها که بر حسب نوع محصول در این بذرکار استفاده میگردد عبارتند از:
شیاربازکن کفشکی
شیاربازکن خنجری
موزع شیاردار MINIMAX :
بوسیله موزع شیاردار تنظیم میزان ریزش کود انجام میشود
گاوآهن :
سایر مشخصات:
مدل گاوآهن
شرح باغی یک‌طرفه دوطرفه
۲خیش ۳خیش ۴خیش ۳خیش ۴خیش
طول برحسب سانتیمتر ۱۰۰ ۱۳۲ ۲۰۰ ۲۷۰ ۳۰۰ ۴۰۰
عرض برحسب سانتیمتر ۸۰ ۹۹ ۱۱۵ ۱۴۵ ۱۶۰ ۱۹۰
ارتفاع برحسب سانتیمتر ۹۲ ۱۱۰ ۱۱۰ ۱۱۵ ۱۳۵ ۱۴۵
وزن طرح برزیلی کیلوگرم ۹۳ ۲۰۴ ۲۶۰ ۳۸۳ ــ ــ
وزن طرح حجم کیلوگرم ــ ۲۴۵ ۳۲۵ ۴۲۵ ۸۰۰ ۹۶۰
عرض کار هر خیش بر حسب سانتیمتر ۲۵ ۳۰ ۳۰ ۳۰ ۳۰ ۳۵
حداقل عرض کار بر حسب سانتیمتر ۵۰ ۶۰ ۹۰ ۱۲۰ ۹۰ ۱۴۰
حداکثر عرض کار بر حسب سانتیمتر ۶۰ ۷۰ ۱۱۵ ۱۴۰ ۱۱۵ ۱۶۰
قدرت مورد نیاز جهت کشش برحسب قوه اسب‌بخار ۲۰ ۴۵ ۶۵ ۹۰ ۹۰ ۱۲۰
گاوآهن دوطرفه جم
ویژگیهای گاوآهن دوطرفه:
• تیغه‌های گاوآهن دوطرفه در دو سمت شاسی قرار گرفتنه‌اند و از لحاظ وزن و اندازه با هم مساوی هستند، اما برگردان آنها مخالف یکدیگر عمل می‌کند، یعنی اگر تنه‌های یک سمت ، خاک را به سمت راست برگردانند تنه‌های سمت مخالف خاک را به چپ برمی‌گردانند.
• گاوآهن‌های دوطرفه سوارشونده ساخته می‌شوند.
• عمل چرخانیدن تنه‌ها حول محور اصلی بوسیله جک دوطرفه صورت می‌گیرد. این جک هربار تنه‌ها را به اندازه ۱۸۰ درجه جابجا می‌کند و برای جلوگیری از گرد و خاک در جای خود استتار می‌باشد.
نحوه کار با گاوآهن دوطرفه:
شروع کار گاوآهن از یک سمت زمین می‌باشد. یعنی تراکتور در کنار و امتداد یک ضلع مزرعه حرکت می‌کند و خاک را به سمت بیرون برمی‌گرداند. در انتهای خط پس از دورزدن تراکتور را به‌صورت درجا باید تنه‌ها را ۱۸۰ درجه برگردانده و چرخ سمت شخم تراکتور را در داخل شیار ایجاد شده توسط آخرین تنه قرار دهید و عمل شخم تا ضلع مقابل به همین نحو ادامه پیدا می‌کند.
لازم به یادآوری است در شخم با این‌گونه چون خاک به اندازه عرض یک خیش به یک س
مت منتقل می‌شود در هرسال باید شخم را از ضلع مقابل شخم سال قبل شروع کرد.
مزایای گاوآهن دو طرفه :
• عدم نیاز به عملیات تسطیح
در گاوآهنهای یک‌طرفه ، مزرعه به قطعات فرضی کوچکتر تقسیم شده و در محل شروع و اتمام شخم جوی و پشته ایجاد می‌شود. با تکرار شخم طی چند سال بعلت جابجایی زیاد خاک ناهمواری ایجاد می‌شود. در حالیکه با گاوآهنهای دوطرفه ( بدون تقسیم‌ مزرعه به قطعات کوچک) چون شخم از یک ضلع مزرعه شروع می‌شود همیشه خاک به یک طرف ریخته شده و هیچگونه جوی و پشته در وسط زمین ایجاد نمی‌شود و زمین ناهمواری پیدا نمی‌کند.